۱۷ ماهگی(تعطيلات نوروز):
مامان يک ميز هفت سين برام جدا تو اتاقم گذاشته!
چه روزای خوبی بود چون از صبح تا شب مامان پيشم بود.... همش از صبح تا شب با هم بازی ميکرديم. کلی جاها رفتيم عيد ديدنی و کلی قاقا و پيسته و ... از اين جور چيزای خوشمزه خوردم. کلی هم حرف های جديد ياد گرفتم . هر چی مامان و بابا ميگفتن با زبون خودم تکرار می کردم . از خوشحالی اونا فهميدم که خيلی پيشرفت کردم . خيلی هم ظاهرا شيطون شدم چون واقعا هر جا که ميرفتم مامان و بابا کلافه ميشدن تا اينکه صاحب خونه مجبور می شد همه چيزا رو از روی ميز جمع کنه... عجب عيدی براشون ساختم!!!!
کلی هم بهم نی نی عيدی دادن ...
اينم از بقيه عکسام ...
راستی اينجا اتاق منه ... چون روز عيد حوصله نداشتم با مامان و بابا عکس بندازم جداگونه اينارو ازم گرفتن البته چند روز بعد...
خيلی خوب بود !!! ((: ..... ايولله !! عجب مامانی !!!
وای نازیی چرا انقدر زشتی؟
آخـــــــی نازييييی ..... بچه به اين خوشگلی و با نمکی کجاش زشته ): ؟؟ .... اين آقایdesdinova راست ميگه !! عجب مامانــــی ...
ناااااااازيييييی خيلی با مزه ای اميدوارم ۱۰۰۰۰۰۰۰سال زنده باشی و قدر مامان و بابا ی خوبتو بدونی
سلام پگاه جون. عکسهای قشنگی داری. اميدوارم يه روزی بتونم ببينمت. در ضمن يادت نره ۵ روز ديگه جشن تولد يک سالگي منه. شما هم تشريف بيارين(حداقل برای ديدن عکسهام. امسال چون تولد حضرت محمد(ص) دو روز قبل از تولد منه بابا و مامانم قرار شده جمعه ۱۷ ربيع الاول برام جشن بگيرن. اينجوری شما می تونی عکسهام رو روز تولدم توی وبلاگم ببينی..............خوش باشی و سلامت. .... خدانگهدارت...... يادت نره بهم سر بزن
آخی پگاه خانوم انشاالله هميشه خندان باشی